پيامک و اشعار زیبا و عاشقانه پاييز 93

من چو با قامت رخسار تو باشم شادم
فارغ از سیر گل ویاسمن وشمشادم
•
•
عاشق نشدی محنت هجران نکشیدی
کس پیش تو غمنامه هجران چه گشاید؟
صبوحی جغتایی
•
•
غیر شرح نامرادی، معنی دیگر نداشت
درس هر فصلی که خواندیم از کتاب زندگی
قصاب کاشانی
•
•
کاش به جای پاییز ، تو با مهر می آمدی . . .
.
.
.
آنان که پاییز را دوست ندارند نمیدونند که پاییز همون بهاریست که عاشق شده ، پاییزتیم . . .
.
.
.
پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟
.
.
.
نیمکت
چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر
بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره
پارست . . .
.
.
.
پاییز فصل رسیدن انارهای سرخ است ؛
و انار چه دل خونی دارد از رسیدن . . . !
.
.
.
پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را با سیلی دروغهایت سرخ می کنم تا هرگز نفهمی آنکه بهار سبزم را به خزان نشاند تو بودی . . .
.
.
.
غم انگیز است پاییز و غم انگیزتر وقتی تو باشی و من برگها را با خیالت تنها قدم بزنم . . .
.
.
.
فراموشی می آید مانند همین پاییز با ابرهای سهمگینش . . .
دیروز برگ خشکی دیدم که نمی دانست از کدام شاخه جدا شده !
.
.
.
کسی که رنگ پریدگی پاییز را درک کرده باشد، به نیرنگ گلهای رنگ رنگ دل نخواهد سپرد . . .
.
.
.
وقتی می رفتی بهار بود . تابستون نیومدی . پاییز شد . پاییز که نیومدی پاییز ماند . زمستان که نیایی . باز پاییز می ماند . . .
ترو خدا فصل ها رو به هم نریز و زودتر بیا . . .
.
.
.
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
.
.
.
پاییز آمد اما باران نیامد ؛ شاید آسمان به معشوقش رسیده است و دیگر دلش نمیخواهد گریه کند . . .
.
.
.
پاییز را دوست دارم چون معافم می کند از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد ، اشکی که در نگاهم می چرخد …
آخر هم خیال می کنند که سرما خورده ام !
.
.
.
راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی ؛
وقتی می داند درخت ؛
عشقِ برگِ تازه ای در سر دارد . . . !
.
.
.
پاییز تابناک آه ای شروع پاک / هر نم نمت نشست بر دوش نرم خاک
وقتی که دست تو آرامش من است / چشمان آسمان از عشق روشن است
من از تو عاشقم من فصل بی بهار / یک عمر در تو هست پاییزی ام ببار
.
.
.
ﺑﻪ ﻓﺼﻞ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﯼ ﭘﺎﯾﯿﺰ داریم می رسیم . . .
ﻃﻠﺐ ﺻﺒﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮﻩ ﻫﺎ . . .
.
.
.
ایده ی پاییز را خدا
از تخیل یک برگ دزدید
که آرزوی سفر داشت . . .
.
.
.
پاییز شده و خرمالوهای لبانت گل انداخته ؛ مرا به نوبرانه ای گس مهمان کن !
پابیز مبارک . . .
.
.
.
کاش چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم !
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پاییز ندارم . . .
منبع:کمپ سا